نوشتن را دوست دارم حتا زمانی‌ که غمگینم و دست و دلم به نوشتن نمی‌رود!

روزهایی هست که دلم می‌خواهد قلمم صفحات سپید کاغذ را در نوردد؛ پیش برود و واژه‌ها را مشت مشت روی خطوط بریزد، اما…

سرم حفره‌ای خالیست. نمی‌دانی چه حس مزخرفی است، وقتی چیزی برای گفتن نداری اما حس می‌کنی باید بنویسی!

نوشتن را دوست دارم چون باعث می‌شود بهتر فکر کنم. من آن نوشتنی را دوست دارم که وادارم می‌کند از چند زاویه مسئله را بررسی کنم.

نوشتن را دوست دارم چون مرا آرام می‌کند.

نوشتن را دوست دارم چون هر از گاهی مرا با خودم روبرو می‌کند!

راستی اگر نوشتن نبود این روزها چگونه دوام می‌آوردم؟