سکوت

 

نوشت: تو با این شخصیت کاریزماتیک، چرا فالورهای کمی داری؟

از این پیام برداشت‌های مختلفی می‌توان کرد.

اولین برداشتی که به ذهن من رسید داستان روباه و کلاغ بود؛ چه سری ، چه دُمی عجب پایی !…

در برداشت دوم می‌توان کمی به طرف خوشبین بود و در جواب پاسخی کلیشه‌ای داد: بله آقای محترم، مردم دنبال محتوای صرفا سرگرم کننده و پیج‌های زرد هستند. محتوای مفید و اثربخش برای عوام جالب نیست!

و بعد یکی من بگویم و یکی او و….

برداشت سوم اینست که قند در دلم آب شود وبا خودم بگویم چه آدم با شعوری! بعد با کلی تشکر بگویم شما چقدر فهمیده‌اید و چقدر خوب مرا شناختید بله من فردی با کاریزماتیک بالا هستم !

 

اما، برداشت من همان اولی بود. روباهی که در ستایش کلاغ وراجی می‌کند. برداشت من همین است. روباهها همیشه اولش خوش‌سخن هستند.‌ عکس‌العمل من در مقابل چنین پیامهایی سکوت است.

بزرگی گفته بود سکوت و لبخند دو ابزار قدرتمندند.

سکوت برای من فرصتی است که به حماقت‌ها فکر کنم.‌ شاید آن روباه نداند که من با سکوتم‌به او لطف می‌کنم، خلاء می‌آفرینم تا او هم‌کمی فکر کند؛ به خودش ، به حرفهایش به… آیا او اصلا فکر می‌کند؟ می‌توان امید داشت که تغییر کند؟

هر چند که همیشه با سکوتم در برابر روباهها با عبارتهایی چون، مغرور، بی‌رحم، از دماغ فیل افتادی و… بمباران شده‌ام؛ اما سکوت ابزاری قدرتمند است. باور کنید. باور کنید.

هر چه بیشتر در سکوت، به کلمات و رفتار آدمها فکر می‌کنم، احساس می‌کنم از این قبیل آدمها فاصله‌ام دور و دورتر می‌شود. باور دارم روزی به جایگاهی می‌رسم که بعضی آدمها به اندازه‌ی یک نقطه‌ی کوچک، به اندازه‌ی یک سر سوزن شوند و اصل به چشم نیایند.

 

لبخند

 

گفت: وقتی برای اولین بار به خانه‌ات آمدم، تعجب کردم، پس از اینهمه سال زندگی مشترک، چیز زیادی نداری!…  و من لبخند زدم.

آدمهای سطحی معنای بعضی لبخندها را نمی‌فهمند، تلاش نکنید به آنها بفهمانید، باورکنید نمی‌فهمند و لبخند نیز ابزار قدرتمندی‌‌ست.

می‌توانستم برایش هزاران جمله بگویم از ثروت‌هایی که در وجود من نهفته است…  اما لبخند زدم و سینی چای را مقابلش گرفتم.

 

برای اینکه احساس آرامش و آسودگی در زندگی داشته باشید، توقع‌تان را از فهم دیگران پایین بیاورید، هر کسی بصیرت و درک قوی نداردکه شما را آنچنان که واقعا هستید بفهمد.‌ باورکنید.‌