گفت: دو روز پیش خاله‌ام به دلیل بیماری‌ای که چند سالی درگیرش بود فوت کرده، اما مادرم خبر ندارد؛ حواست باشد آمدی خانه‌مان صحبتی از فوت خاله‌ام نکنی.

گفتم: بله حواسم هست؛ اما مادرت هر از گاهی با خواهرش تماس می‌گیرد و احوالپرسی میکند؛ بالاخره می‌فهمد.

گفت: فعلا چیزی نگفتیم. کم‌کم خبر را می‌گوییم. مادرم قلبش ضعیف است و غم و ناراحتی برایش مضر است.

چیزی نگفتم و سرم را به علامت تایید تکان دادم. با خودم فکر کردم چقدر حواس‌شان به سلامتی مادرشان است! اما آیا واقعا تمام و کمال به سلامتی مادر اهمیت می‌دهند.

بعضی‌ها فکر می‌کنند محافظت و مراقبت از عزیزان یعنی فقط او را از خبرهای مرگ‌و میر و اخبار ناگوار دور کنیم.

تنش‌ها، بگومگوها، مشکلات اقتصادی، اختلافات خانوادگی همه و همه را مثل آب خوردن مقابل مادر بیان می‌کنند و آواری از نق‌وناله‌های زندگی و درددل‌ها را پیش مادر می‌برند و خروار خروار انرژی‌های منفی را مثل مُهر به روح و روان مادر حک می‌کنند. آیا اینها قلب مادر را ضعیف نمی‌کنند؟!

حضور در کنار افراد سمی ذره‌ذره روان فرد را در هم می‌ریزد و او را مثل شمعی آهسته آب می‌کند. اما معمولا افراد به رفتارهای کوچک مسموم دقت نمی‌کنند و تنها اخبار و مرگ و میر را آسیب‌زننده می‌دانند. اخبار مرگ‌و میر سروصدای‌شان بلند است. اما آدمهای مسموم آرام‌آرام روان نزدیکترین افراد به خود را می‌جوند و کسانی که در کنار آنها قرار دارند، نادانسته به دام‌شان می‌افتند.

نکته‌ی مهم در مواجهه با این افراد هوشیاری است. وقتی متوجه می‌شویم فرد مقابل سمی است باید با یک جمله خودمان را هوشیار نگه داریم؛ مثلا: ” حواست باشد” یا “دقت‌کن به دامش نیفتی”

وقتی در دل‌مان این جملات را می‌گوییم، در واقع به خودمان تلنگر می‌زنیم تا حواسمان را جمع کنیم. در صورت امکان صحبت را کوتاه کرده و فاصله بگیریم و یا مکان را ترک‌کنیم. به خلوت خود برویم و شروع به نوشتن کنیم.

نوشتن درباره افراد سمی و اینکه چرا باید از فضای سمی دور باشیم.

ازخودمان بپرسیم : چه چیزی برایت مهم است؟ دمخور شدن با افراد سمی و افتادن در دام آنها و از دست‌دادن آرامش و یا تغییر زاویه‌ی دیدمان، نگاهی متفاوت به مسائل و آدمها و درک‌کردن در هر شرایطی!

هیچ‌چیز مهم‌تر از سلامتی روان و آرامش فکر نیست. هر چه فکرمان رهاتر باشد، فضا برای افکار بدیع و خلاق باز‌تر می‌شود. بنظر من شخصی که  آفریدن را انتخاب می‌‌‌کند، به مسیر نو و متفاوت قدم می‌گذارد؛ با اندیشه‌ای نو و روحیات نو.

من متفاوت بودن را انتخاب می‌کنم.