کلمات توی ویرایشگر تایپ میشوند و پاک میشوند؛ اینکار دو سه بار تکرار میشود؛ با خودم میگویم روزهاست که مینویسم و پستهای جدید منتشر میکنم، دوباره میگویم، یک شب ننویس! و بعد نوشتهام را پاک میکنم و از سایت خارج میشوم.
وارد تلگرام میشوم و صفحهی سیو را نگاه میکنم، یک سوال آنجاست که قبلا نوشتهام تا فرصتی پیدا کنم و به آن پاسخ دهم.
سادگی چیست؟ بلافاصله به سایت برمیگردم با خودم میگویم، نه. نمیشود رها کنم و چیزی ننویسم. و بعد شروع به نوشتن میکنم.
سادگی چیست؟
پاسخی به ذهنمنمیرسد، اما دلم میخواهد، بنویسم. چیزی بنویسم تا این سوال را پاسخ داده باشم. کمی فکر میکنم…
سادگی همین است، همین که نمیدانستم چه بنویسم، همینکه به دنبال سوژهای یا موضوعی خاص برای نوشتن میگشتم و میخواستم رها کنم و ننویسم.
سادگی در انجام دادن کار است. سادگی یعنی سخت نگرفتن و راحت تایپ کردن، بدون اینکه منتظر موضوعی یا ایدهای باشم. همین که دست به قلم ببرم و هر طور شده بنویسم.
سادگی در گذشتن است. سادگی در تلخیها را ندیدن و نشنیدن و عبور کردن است.
سادگی در پذیرفتن و درک کردن دیگران است. سادگی در نجیگیدن است. میتوان دهها و صدها جمله دربارۀ سادگی نوشت. میتوان مثل خیلیها با ای کاش و دلم میخواهد و افسوسها شروع کرد و سادگی را دور از دسترس دانست و متنی پُر از آه نوشت.
اما اینطور نیست. سادگی اینجاست، سادگی در دستهای ماست. سادگی یک لبخنداست که به یک کودک هدیه میدهیم. سادگی یک متن امیدبخش و دلنشین است که در گروه دوستان ارسال میکنیم. سادگی در بخشش خلاصه میشود. سادگی آن است که من فارغ از حساب و کتابهای متداول به دوستانم مهر ببخشم.
سادگی نوشیدن چای دریک عصر زمستان در کنار دوستان است.سادگی آن نیست که نرنجم، اتفاقا گاهی میرنجم؛ اما یاد گرفتهام، رنجشم را وسیلهای برای قویتر شدنم بدانم.
سادگی اینجاست، نزدیک و دستیافتنی…
مطالب بیشتر:
سلام بابت پستهای بینهایت انیدبخش و در عین حال سادتون ممنون. به ما تازهکارها راه رو نشون میدین.
فدای شما معصومۀ عزیز