ما ،گروهی از محتواگران با تلاش خویش و یاری یکدیگر یک دوره‌ی پرشور و لذت بخش را به پایان رساندیم.

داستان از این قرار بود که ما تصمیم گرفتیم با یک برنامه ریزی منظم روی سایت‌ کار کنیم.برخی دوستان هر شب مطلب تازه ای منتشر می‌کردند وعده ای هم چند روز فقط روی یک موضوع کار می‌کردند .در پایان سی روز تعدادی از دوستان یک پست تجربه نگاری از این همراهی نوشتند و منتشر کردند.

برای اینکه این همراهی یک دستاورد ارزشمند داشته باشد تصمیم گرفتیم تجربه نگاری‌مان را تبدیل به کتاب الکترونیکی کنیم.این کتاب پس از تکمیل شدن و ویرایش در دسترس همگان قرار می‌گیرد.

هدف ما از این حرکت چه بود؟

_به کار گیری آموخته‌هایمان از دوره‌ی پرکاری و توسعه‌ی آنچه آموخته ایم

_تبادل اطلاعات و ایده‌ها به یکدیگر

_بیان تجربیاتمان از مسیری که در آن قرار داریم

_ما نقطه‌ی مشخصی را به عنوان هدف در نظر نگرفته ایم.برنامه های کوچکی طراحی کرده و با کنار هم قرار دادن آنها مداوم ومنظم پیش میرویم.(من نامش را یک هدف بلند مدت میگذارم)

_از آنجا که انجام کارهای منظم و خلاقانه به سخت‌کوشی و مداومت نیاز دارد،کم انگیزگی و خستگی ذهنی در اواسط راه اجتناب ناپذیر است.ما با انگیزه دادن به هم درمسیر نوشتن و تولید محتوا حامی یکدیگر بوده و هستیم.

من هر روز صبح یک گزارش از کارِ دوستانم در گروه می گذارم و در آن تاریخ و اسامی کسانی که شب قبل روی سایت شان کار کرده و مطلبی منتشر کرده‌اند،در گزارش روزانه می‌نویسم.با اینکار افرادی که نظم و مداومت دارند هر روز در گروه معرفی می‌شوند. اینکار انگیزه‌ای برای ادامه دادن وتشویقِ بقیه‌ی افراد است. (مخصوصا آنهایی که کمتر کار می‌کنند). ما روز اول با پنج نفر آغاز کردیم و روز آخر بیست و یکنفر اسمشان در لیست افراد فعال ثبت شد.

چرا به این گروه پیوستم؟( حرفهایی خطاب به خودم)

۱٫بودن در یک تیم و هماهنگ با یکدیگر پیش رفتن به من آموخت دریک کار گروهی نمی‌توان سلیقه‌ای عمل کرد.باید شرایط دیگران را در نظر گرفت و با روحیات مختلف آشناشد.

۲٫به خودم می‌گفتم ،تو منظم پیش می‌روی و ممکن است،بی‌نظمی‌ها نا امیدت کنند باید صبور باشی.

۳٫همه مثل هم فکر نمی‌کنند ،گاهی انگیزه برای ادامه دادن در افراد کم می‌شود.تو ،انرژی ببخش .انگیزه بده.

۴٫هیچکس  قوانین سخت و غیر قابل انعطاف را دوست ندارد.کار خلاقانه را نمی‌توان در یک سری چارچوبها و قوانین خشک پیش بُرد.

۵٫در این یک ماه وقتی به سایتهای دوستان سر می‌زدم و می‌دیدم این حرکت سی روزه به سایت‌شان رنگ و جلایی داده ،این پویایی مرا سر ذوق می‌آورد.

۶٫من صبور تر شدم .شاید به این دلیل که با افرادی در این مسیر همراه شدم که به اندازه‌ی من تشنه‌ی سرعت نیستند.(زندگی هر از گاهی صبر را به من یادآوری می‌کند.)

۷٫بعضی دوستان اعلام کرده‌اند کار منظم در این سی روز تغییرات مثبت و اثربخشی در آنها به وجود آورده است.

۸٫این دوره قرار است سی روز دیگر ادامه یابد،افراد بیشتری اعلام کرده اند که در روزهای آینده به ما می‌پیوندند. در آینده باز هم از دستاوردهایم می‌نویسم. در لیست زیر اسامی دوستانی که در این دوره سی روزه با هم پیش رفتیم را نوشته‌ام.

مریم نیکومنش

منیره مردانی

فائزه افتخاری

سعید قائدی 

حسین سیدزاده

معصومه عظیمی‌پارسا

مریم حسنلو

پوریا جامعی 

مریم دلجو 

نجمه رضایی

راضیه سیروسی

کاوه کارگر

زهرا خبیدویی

فاطمه پور اسماعیل

امیدرضا احمدی

حدیث خداداد

فروزان فدایی

زهرا شجاعی

زهرا پورمهدیان

مینو احمدیان

مهمترین نکته‌ای که از این دوره‎ ی سی روزه آموختم، دوری از مَنیت است.

مطالب بیشتر:

تجربه نگاری|دستاوردهای من از دوره‌ی پُرکاری

تجربه نگاری | یک‌سال گذشت 

گام به گام تا رسیدن به هدف 

تجربه نگاری | سی‌صدمین پست و آموخته‌های من