این روزا اگه از خیلیها بپرسی:
میخوای درباره رشد شخصی بیشتر بدونی؟
آیا میخوای رشد کنی؟
تقریبن درصد بالایی از افراد جوابشون مثبت هست. همه میخوان رشد کنن؛ اما چطور؟
رشد شخصی به هیچوجه راحت و لذتبخش نیست. اتفاقن در اغلب اوقات بسیار دشوار و دردناکه.
اگه معتقدید این مسیر برای شما راحته و با سختی کمی همراه بوده، پس شما مسافر این مسیر نیستید، شاید فکر میکنی که در حال تغییر و رشد هستی خیلی هم خوب و راحته! نه دوست من اشتباه میکنی، رشد شخصی دشواره، دشوار!
برای اینکه رشد کنی، ساختار فکری و سبک زندگی تو باید تغییر کنه؛ نمیشه با همون طرز فکر و تصمیماتی که قبلن میگرفتی ادامه بدی و انتظار تغییر و رشد داشته باشی!
دایرهی روابطت کوچکتر میشه. از این مسئله گریزی نیست. حتا اگه خودت نخوای تغییر سبک زندگی و تغییراتی که در ساختار ذهن و فکر تو به وجود اومده باعث میشه یک سری افراد خودشون دیگه سمتت نیان و ازتو دور بشن و گاهی هم تو اونا رو حذف میکنی.
حذف کردن به این معنی نیست که تو خوب و کاملی و اونا خوب نیستن و یا برعکس! این حذفشدن و حذفکردن بدون هیچ اختلافنظری پیش میاد، وقتی تغییر رُخ میده انرژی افراد دیگه با هم هماهنگ نیست و همین مسئله باعث میشه کمکم از هم فاصله بگیرن.
اگه واقعن رشد شخصی برات مهمه، وقتی کسی از شما فاصله میگیره سعی نکن دوباره بری سمتش و به زور نخواه که روابطت رو از سر بگیری! اینو به عنوان یک اصل در نظر داشته باش که انرژی تو تغییر کرده و اتفاقن باید خوشحال باشی چون تو دیگه با او هم سطح نیستی. اگه در مسیر رشد شخصی قرار داری و برای خودت روزانه وقت میذاری، اگه در جهت رشد داری اقداماتی انجام میدی، یعنی اون فرد دوست و همراه روزهای گذشتهی تو بوده؛ چرا که اگر اون هم به اندازهی تو و پابهپای تو برای رشدش وقت میذاشت این ارتباط ادامه داشت. یک زمانی تو شبیه اون بودی اما الان تصمیمت رو برای تغییر گرفتی.
اگه به خاطر دوری و جدا شدن از دوستان حس بدی داری از خودت بپرس:
چی برام مهمه؟ رشد شخصی یا برگشت به روابط قبلی؟ اولویتت رو مشخص کن و تصمیم بگیر.
به نظر من اونایی که در مسیر رشد شخصی دوام میارن و به زندگی قبلی بر نمیگردن، افرادی هستن که میزان پذیرش بالایی دارن.
نکتهی دیگهای که دربارهی رشد شخصی باید بدونیم اینه که: رشد شخصی نقطهی پایان نداره. یعنی اونطور نیست که یکنفر بعد از مدتی بگه خب من از نظر رشد بسیار عالی شدم و دیگه بسه! نه عزیز من، رشد شخصی بیانتهاست!
اگه واقعن برات مهمه و افتادی توی این مسیر باید حالا حالاها ادامهش بدی، تا وقتی که نفس میکشی!
رشد شخصی به مرور در فرد نمود پیدا میکنه. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که بعد از مدتی بینقص باشیم.( امروز که بیش از چهار سال از مسیر رشد شخصی من میگذره باید بگم هنوز پُر از چاله چولهام!)
گسترش شخصیت هزینه داره! استادگرفتن و پول خرجکردن فقط یکی از هزینههاست. بعضی وقتا روابطی که سالها براش زحمت کشیده بودیم، دوستیهای کودکی و نوجوانیمان و محدود شدن روابط با نزدیکان، عوضکردن شغل و محلزندگی و مهاجرت به شهر یا کشوری دیگه و… هزینههاییست که برای رشد شخصی میپردازیم.
اگه مسافر مسیر رشد شخصی شدی باید از دام زمان بیرون بیای. اینکه بگی من دو سال یا پنج سال برای کار روی خودم و زندگی بهتر زمان گذاشتم ولی هنوز به نتیجهی دلخواه نرسیدم یا دستاوردهای من به نسبت زمانی که براش گذاشتم کوچیک هستن، فلانی توی دو سال تغییرات چشمگیرتری داشته. این حساب کتابا و مقایسهکردن ها به جز نا امیدی و توقف در مسیر نتیجهای نداره. این یعنی نظر دیگران و قضاوتهای اونها برات مهمه. در گیر زمان و مقایسه و قضاوتها شدن باعث میشه یه جنگ درونت راه بیفته و جنگ همونطور که از اسمش پیداست نتیجهاش تباهیست.
وقتی میخوای یک گیاه رشد کنه چه کار میکنی؟ وضعیت نور و خاک و آب و جایی که قرار داره رو بررسی میکنی! این میشه توجه. برای خودت چکار میکنی؟ بهش توجه میکنی؟ حواست هست با چه کسانی در ارتباطه؟ حواست به رشد خودت هست یا نه؟
رشد شخصی خیلی سخته. وقتی تو مسیر قرار میگیریم مدام با اموختههاتمون امتحان میشیم. به همین خاطر کم میاریم.
امروز در کتاب کیمیاگر خوندم: پیش از تحقق یافتن یک رویا، روح جهان تصمیم میگیرد تمام آنچه در طی طریق اموختهای، بیازماید. این کار را به خاطر بدخواهی نمیکند، بلکه به خاطر آن است که بتوانیم همراه با رویایمان بر درسهایی که در مسیر آموختهایم نیز تسلط یابیم. در این لحظه است که بخش عظیمی از مردم منصرف میشوند. چیزی است که در زبان صحرا، آن را **مُردن از تشنگی، درست در لحظهای که نخلها در افق ظاهر میشوند** مینامند.
ممنون به خاطر پست خوبت.
ممنونم مریم جان بخاطر یادآوری این بخش از کیمیاگر.