وقتی مینویسم، بهتر فکر میکنم. از چند زاویه به موضوع نوشته دقیق میشوم و قدرت تجزیه و تحلیلم حین نوشتن بالا میرود.
وقتی مینویسم، در سکوت و آرامش اطرافم غرق میشوم. در این سکوت گویی مادهای انرژیزا در رگهایم به جریان در میآید. سکوت خانه انرژی فوقالعادهای به من میبخشد.
وقتی مینویسم، با وقتی حرف میزنم متفاوتم! شاید نوشتههایم برای عدهای جالب، اثربخش و انگیزهدهنده باشد، اما وقتی همان عده کنارم باشند حرفهایم نمیتواند تاثیر مثبتی بر آنها بگذارد!
وقتی مینویسم، گویی کلمات در صفی فشرده پشت سرهم از روی سُرسُره پایین میریزند و در اندک زمانی صفحهی کاغذ را سیاه میکنند. اما گاهی ترجیح میدهم، هجوم واژهها را منتشر نکنم.
وقتی مینویسم، احساس رضایت بیشتری از خودم و زندگی دارم.
وقتی مینویسم و منتشر میکنم احساس میکنم خالیِ خالیام! همه چیز روی صفحهی سپید حک شده. چیزی برای گفتن ندارم.
وقتی مینویسم…
ثبت ديدگاه