تا جایی که به یاد دارم هیچ زمانی اطرافیانم مرا فردی منظم یا منضبط به شمار نمیآوردند!
راستش خود هم باور داشتم که نامنظم هستم. زمانی که نوشتن را آغاز و به طور جدی آن را دنبال کردم؛ کمکم از طرف اهالی تولید محتوا و نوشتن جملاتی را دربارهی خودم زیاد میشنیدم؛
《 تو در نوشتن خیلی منظمی!》
《 این منضبط بودن دلیلش چیست؟ به ما هم میگویی؟》
اوایل تصور میکردم این افراد مهربان، به من لطف دارند و شاید به تمام دوستان محتوانویس این حرفها را میگویند تا به زعم خودشان تعریف و تمجیدی کرده و انرژی مثبت و انگیزه را به دیگران ببخشند!
اما وقتی پیشنهاد کردند که با آنها همراهی کنم و در صورت لزوم نکاتی را به آنها گوشزد کنم، باورم شد که در این مسیر چیزکی بلدم!
کار را شروع کردیم کمکم در میانهی راه واژهی نظم و منضبطبودن برایم معنای ویژهای پیدا کرد. متوجه شدم چیزی که در این میان توجه دیگران را جلب میکند و آن را نظم مینامند، در واقع پیگیری و تداوم من در کارم است. یک نوع سختکوشی یا خستگیناپذیری که تا آن روز در خودم کشف نکرده بودم و آن روز به این واقعیت پیبردم.
دلم نمیخواست هیچ ابهامی در مسیری که پیش رویم بود، وجود داشته باشد!
میدانستم وقتی سوژهای برای نوشتن ندارم نباید دست روی دست بگذارم باید این مسئله را پیگیری کنم و بفهمم که انتخاب صحیح چیست؟ چه کار باید بکنم؟
باید سبک زندگیام را به سبک زندگی یک نویسنده و یادگیرندهی همیشگی تغییر میدادم و باید هر روز هر روز و هر روز مینوشتم. هر کدام از این موارد را بررسی میکردم آزمون و خطا میکردم تا به پاسخی برسم و همهی اینها را به صورت مداوم و منظم پیش میبردم.
من فهمیدم اگر در زمینهی عزتنفس رشدی حداقلی داشتهام به خاطر تداوم در کارم بوده، کاری که در ابتدا با سماجت و کنجکاوی آن را پیش میبردم اما امروز قسمتی جداناپذیر از زندگیام است.
در مسیر رشد، نا امیدشدن گاهی اجتنابناپذیر است، اینجاست که انگیزه به یاری میآید، اما انگیزه همیشه پاسخگو نیست. نمیتوان همیشه و در هر حالتی انگیزهی بالایی داشت. گاهی انگیزه اُفت میکند. اینجا نیاز به محرک داریم و آن نظم است.
نظم در مسیر یعنی حتا اگر بیحوصله هستی، روح و روانت خسته است، شروع کردن سخت است و یا حسش نیست؛
《 درهر صورت باید انجامش دهی! 》و این جملهای بود که من در مسیر یادگیری و رشد در هر وضعیتی که بودهام به خودم یادآوری میکردم.
به پایان رساندن کاری که در ابتدا حس انجام دادنش را نداشتیم یک حس خوب در ما ایجاد میکند به نظر من وقتی ما کاری را به پایان میرسانیم یک آجر به دیوار آجری عزتنفسمان اضافه میکنیم. جایی خواندم وقتی کاری(وظیفهای) را به پایان میرسانیم به کرامت انسانی خویش میافزاییم. درست است من تجربهاش کردهام.
این جمله که انگیزه کافی نیست و محرک بهتر نظم است، جمله زیبا و قابل تاملی بود.
ممنونم امیررضای عزیز. به سایت شما سر میزنم و مطالبتون رو میخونم. سبز و برقرار باشید.