تقریبا همه‌ی کسانی که نوشتن را به شکل حرفه‌ای دنبال می‌کنند خوب می‌دانند که تصوراتشان درباره‌ی نوشتن از شروع تا گذر از چند دهه تغییرات شگرفی را تجربه می‌کند.

تجربه‌ی من 

تصور من از نوشتن طی سالهای گذشته دستخوش تغییراتی شده است. در ابتدای راه تفکری پشت نوشته‌هایم نبود. با ناخودآگاهم می‌نوشتم. در واژه‌ها احساس، پُررنگ‌تر از منطق بود. کلمات عجولانه و زنجیروار کنار هم می‌نشستند تا صفحات دفترم را سیاه کنند؛ تقریبا بدون اندکی فکر.

چیزی از سر احساساتِ زودگذر، آب‌دوغ خیاری و مبتذل.‌ چنانچه اگر روزی کسی نوشته‌هایم را که سالها پیش نوشتم به من نشان دهد، از شرم با یک لبخند تصنعی سرم را پایین می‌اندازم و می‌گویم: 《بله اینها را من نوشتم؛ بی‌فکر، بی‌محتوا و سطحی!》

امروز هشتم تیرماه هزار و چهارصد و یک که این پست را می‌نویسم، سالها گذشته و من تصورم، نگاهم و حسم نسبت به نوشتن کاملا تغییر کرده‌است. امروز نسبت به گذشته به عمق می‌روم. نوشتن طرز نگرش مرا نسبت به زندگی و روابطم تغییر داده است. در واقع نوشتن مرا رشد داده و باعث شده خودش هم رشد کند. گویی من و نوشتن دو نفریم که باعث رشد هم شده‌ایم.

جمله‌ی فلانی صد و هشتاد درجه تغییر کرده شاید وصف نوشته‌های این روزهایم باشد.

هرگز فکر نمی‌کردم روزی بتوانم از دستاوردها و تجربیاتم در جهت ایده دادن و کمک‌کردن به علاقمندان استفاده کنم.

دور از ذهنم بود که روزی نقش یک کوچ را برعهده بگیریم و فانوس به دست راه دیگری را روشن کنم؛ امروز من یاد می‌گیرم و یاد می‌دهم وقتی با مخاطبم حرف می‌زنم همزمان دو نفر را کوچ می‌کنم؛ ابتدا خودم و سپس او را.

بزرگترین خدمتی که می‌توانم به دیگران بکنم این است که ابتدا فانوس را روی خودم بگیرم‌. درونم را ببینم. هدایتش کنم و رشدش دهم؛ سپس دست مخاطبم را بگیرم و سراپا گوش شوم.

این قدرت نوشتن است. بارها به کسانی که درباره نوشتن و نتایج آن پرسیده‌اند، گفته‌ام: 《شما آهسته و پیوسته پیش برو. بر روی یک موضوع تمرکز کن و بخوان. از پَرت نوشتن نترس. اگر از قضاوت‌ها نگرانی یا شاید می‌ترسی، اتفاقا باید بیشتر کارت را در معرض قضاوت قرار بدهی. از نظرات متفاوت و پیشنهاداتی که به تو می‌شود استقبال کن یا حداقل کمی به آن فکر کن و اگر قرار است نپذیری با تفکر و استدلال نپذیر نه از روی تعصب.》

در این مسیر هیچگاه به خودم نگفتم: تا کجا؟ تا کِی؟ زیرا می‌دانم من وارد دنیای کشف ناشناخته‌ها شده‌ام. نوشتن فرایندی است که تنها با عشق و پایداری به دستاوردهای درخشان می‌رسد.