برای اغلب افراد برنامه‌ریزی و ساخت عادت برای رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب گاهی دور از دسترس به نظر می‌رسد.

بهره‌وری استفاده‌ی درست از منابعی است که در اختیار داریم، تا جایی‌که به نتیجه‌ی دلخواه برسیم. برای رسیدن به بهره‌روی دو مرحله را باید دقیق بگذرانیم.

مرحله‌ی اول : تشخیص موقعیت درست است. یک سوال پیش می‌آید چگونه باید موقعیت درست را تشخیص دهیم؟

شاید ما در زندگی با موقعیت‌های مختلفی روبرو شویم اما نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم تا دچار دردسر نشویم؟!

در اینجا بهتر است روی روحیات و نگرش‌های خود شناخت پیدا کنیم. معمولا سوالاتی در ذهن‌مان شکل می‌گیرد،

آیا من به اندازه‌ی کافی اطلاعات و دانش پرداختن به این کار را دارم؟

آیا این کار با روحیات و علائق من سازگار است؟

آیا از پس هزینه‌ها بر می‌آیم؟

آیا می‌توانم روی کمک کسی برای همکاری و پیشبرد کارم حساب کنم؟

اگر به مشکل برخوردم چقدر میتوانم شرایط را مدیریت کنم؟

اینها سوالاتی است که برای رسیدن به بهره‌وری و شروع کاری بهتر است از خود بپرسیم .

مرحله‌ی دوم : اگر پاسخ به تمام سوالات در حدی بود که تشخیص دهیم باید شروع کنیم، پس وارد عمل می‌شویم.

حالا می‌دانیم که باید این کار حتما انجام شود، اما چگونه انجام دادنش مهم است.

بهترین، درست‌ترین و عاقلانه‌ترین کار برای رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب چیست؟

این پرسشی است که در این مرحله از خود می‌پرسیم. حالا باید از دانش و اطلاعاتی که آموخته‌ایم برای رسیدن به بهره‌وری استفاده کنیم و تمام انرژی‌ و منابعی که در اختیار داریم را به طرز درستی به کار بگیریم.

برای رسیدن به بهره‌وری نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این‌است: هدف ما برای رسیدن به این مرحله ( بهره‌وری) چیست؟

وقتی به بهره‌وری می‌رسیم نسبت به قبل (مرحله‌اول) چه تغییری کرده‌ایم. این روند چه ارزشی به من و مخاطبینم اضافه کرده است؟

آیا شخصیت و جایگاه من بعنوان یک فرد در جامعه و یا خانواده تغییری کرده است؟

آیا مسیری که در آن قرار دارم ، روابط مرا قوی‌تر کرده، عزت‌نفس مرا توسعه داده؟

آیا اشتباهات و مسائلی که قبلا با آنها درگیر بودم، حالا تبدیل به درسی برای زندگی شده‌اند؟

در هر کاری، مهم است که تلاش ما چقدر سازنده و رشددهنده‌ی شخصیت و افکار ما باشد.