دو سال از آشنایی من و محتوا می‌گذرد. دراین مدت تمام تمرکزم را بر کار روی سایت گذاشته‌ام. در چند ماه اخیر سوالاتی از این دست زیاد شنیده‌ام:

_ از کجا اینهمه سوژه برای نوشتن پیدا می‌کنی؟

_چطور برنامه ریزی می‌کنی که به کارهای خانه و خانواده و نوشتن و خواندن می‌رسی؟

_ چگونه می‌توان نوشت و نوشت. آیا دچار افت انگیزه نمی‌شوی؟

_ اینهمه می‌نویسیم ، ته‌اش چه می‌شود؟

وقتی سوالات این چنینی می‌شنوم انگیزه‌ام برای نوشتن بیشتر می‌شود. احساس می‌کنم زمانهایی که برای نوشتن گذاشته‌ام هدر نرفته.

لازمه‌ی نویسنده شدن چیست؟

پشتکار و نظم دو خصیصه‌ی لازم برای نویسنده شدن است. پشتکار یعنی هر روز زمانی را برای نوشتن و خواندن و فکرکردن داشته باشیم؛ دقت کنید ، هر روز. یعنی اگر سنگ هم از آسمان ببارد شما باز هم از برنامه سه گانه( نوشتن و خواندن و تفکر) دور نیفتید. فرقی نمیکند حتی شده دو خط بنویسی یا فقط یک صفحه بخوانی. باید انجامش دهی.

این پشتکار خودبخود نظم را به وجود می‌آورد، این‌نظم در زندگی شما جا می‌افتد و شما هر  روز زمانهایی را به خودتان و کارتان اختصاص می‌دهید.

فرقی نمی‌کند چه کاری انجام می‌دهید، نظم باعث می‌شود رشته‌ی کار از دست‌تان خارج نشود و پیوسته و مداوم ادامه می‌دهید.

اگر از نوشتن خسته شدید، بخوانید و اگر از خواندن خسته شدید، فکر کنید و اگر از فکر کردن خسته‌شدید دوباره بنویسید.

همه‌ی ما نیاز داریم زمانهایی را به فکر کردن بگذرانیم.

 

وقتی در سکوت خانه گوشه‌ای می‌نشینم و فکر می‌کنم، در ذهنم اتفاقات با شکوهی رُخ می‌دهد، گویی هر چه خوانده و نوشته‌ام ته‌نشین می‌شوند و مایعی زُلال نمایان می‌شود. این مایع آگاهی و درک من است، من از آنچه از زندگی و کتابها آموخته‌‌ام، می‌نویسم و منتشر می‌کنم.