به احتمال زیاد شمایی که در حال خواندن این مطلب هستی، کشش خاصی به نوشتن داری .شاید هم آموزشهایی در این زمینه دیده‌ای اما میل داری بیشتر یاد بگیری.

همه می‌دانیم برای نوشتن تنها یک قلم و چند کاغذ کافی‌ست. شاید بد نباشد یک فنجان قهوه و یا یک لیوان چای هم کنار دستمان باشد. نوشتن به همراه چای می‌چسبد!

آیا مکانی خلوت و به دور از سروصدا ما را محکم پای نوشتن نگه می‌دارد؟

اغلب فکر می‌کنیم اگر در تنهایی و به دور از صداهای مزاحم یک جا بنشینیم و بنویسیم و دهها برگه را سیاه کنیم، پس از مدتی از غارِنوشتن پیروز بیرون می‌آییم.

آزادنویسی‌های روزانه به طور مداوم کسالت‌آور است. هر قدر هم که عاشق نوشتن باشی یک روزهایی دوست نداری بنویسی، تکرار روزمرگی می‌آورد و هیچکس روزمرگی را دوست ندارد.

اولویت‌های شما

نوشتن کجایِ زندگی‌ من است؟ این سوالی است که باید از خودت بپرسی. اگر می‌خواهی بنویسی تا به انسانِ بهتری تبدیل شوی، پس نوشتن را باید یکی از اولویت‌های زندگی‌ات قرار دهی.

اگر در زندگی پنج اولویت مهم داری که به هیچ شکلی نمی‌توانی آنها را نادیده بگیری و رشد کردن و انسانِ‌ خوب‌بودن هم جزء اولویت‌هایت است، پس باید برای آن زمان بگذاری. یک روزهایی نوشتن دشوار می‌شود. وقتی کاری تبدیل به عادت شود، کسالت‌آور می‌شود. اما نمی‌توان رهایش کرد. زیرا در لیست اولویت‌ها جا دارد.

مکان نوشتن خود را تغییر دهید

اگر هر روز در اتاقتان می‌نویسید، یک روز به حیاط یا بالکن خانه بروید و نیم ساعتی آنجا بنشینید و بنویسید. می‌توانید فضا را توصیف کنید و یا از تغییر مکانتان بنویسید.

سوار اتوبوس شوید و در ردیف آخر بنشینید و بنویسید. هر چه می‌شنوید یا می‌بینید را توصیف کنید.

به یک شهربازی بروید و گوشه‌ای را برای نوشتن در نظر بگیرید و بنویسید. خود را به یک مکان خاص با شرایط خاص محدود نکنید، تمرین کنید که در هر شرایط و مکانی بنویسید.

تمرکز هنگام مطالعه را یاد بگیرید

بارها پیش آمده یک صفحه از کتابی را خوانده‌ام و همین که میخواستم به صفحۀ بعدی بروم با خودم گفتم این چند سطر که خواندم، دربارۀ چه بود؟ من یک صفحه از کتاب را خواندم بدون اینکه بر روی کلمه‌ها تمرکز کنم و مفهوم سطرها را درک کنم.

ما ولع خواندن و به پایان رساندن داریم. می‌خواهیم زود و سریع بخوانیم تا وجدانمان آسوده باشد که، بله من سه کتاب را در یک ماه خواندم! اما مهم نیست که چقدر آنرا فهمیدم یا چقدر می‌توانم دربارۀ آنها بنویسم و مفهوم کتاب را در نوشته‌هایم برسانم! من باید چیزی را خودم بفهمم تا بتوانم آنرا با قلمی ساده و روان به مخاطب برسانم. و اینکار تنها با دقت و تمرکز بر خواندن امکان‌پذیر است.

 دربارۀ آنچه خوانده‌اید صحبت کنید.

گاهی مطالعه می‌کنیم و رد پای آموخته‌هایمان را در نوشته‌هامان جا می‌گذاریم. صحبت کردن دربارۀ مطالعات‌مان هم یکی از راههاییست که یادگیری را در ذهن‌مان تثبیت می‌کند و به افکار ما عمق می‌دهد. وقتی ما دربارۀ آنچه خوانده‌ایم حرف میزنیم، مطالب در ذهنمان می‌نشیند و روانتر و پُرمایه‌تر می‌نویسیم.

 

رونویسی

گاهی می‌خوانیم اما متوجه نمی‌شویم. پیشنهاد من دوباره و سه‌باره و چندباره خواندن آن قسمتی است که  خوب درکش نکرده‌اید. حتی می‌توانید از روی آن بنویسید و همزمان به نوشتن زمزمه کنید تا مفهوم متن را درک کنید.

 

گفت و شنود

دربارۀ تجربیات و مطالعاتتان با دوستان همفکر خود گفت‌وشنود کنید. نظر آنها را بشنوید و با عقیدۀ خود مقایسه کنید . از دیگران نظر خواهی کنید. روی نظر خود پافشاری نکنید، با صبوری نظر دیگران هم بشنوید.

 

مطالب بیشتر:

تجربیات من از تولید محتوا پس از ۱۶ ماه 

من شهامت دارم… 

استراتژی محتوا‌ | یک محتوای خوب باید چه مشخصاتی داشته باشد؟

آیا شما هم دچار کمبود ایده هستید؟|سی ایده برای نوشتن