روزهای اول که قدم به دنیای محتوا گذاشتم، برایم ناشناخته و نامفهوم بود. نمیدانستم تولید محتوا قرار است برای من چهکاری انجام دهد یا مرا به کجا برساند. ابتدا فکر میکردم داستانها میتوانند مرا به هدفم نزدیک کنند. خواندن کتابهای رمانو داستان نگرش تازهای برای نوشتن و انتشار به من میداد، اما حس میکردم تنها خواندن داستانها کافی نیستند، من باید بیشتر میخواندم و بیشتر یاد میگرفتم.
وقتی خواندن کتابهای غیر داستانی را شروع کردم نظرم تغییر کرد، حالا من جور دیگری میاندیشیدم. دلم میخواست بیشتر بدانم. صدها سوال در ذهنم جای میگرفت و من به دنبال پاسخ سوالاتم بودم.
وقتی با نوشتن و تولید محتوای متنی، جملات خاص کتاب را میشکافتم و موضوع را بررسی میکردم، ذهنم بازتر میشد و آمادهی دریافت اطلاعات جدید، یادگیری بیشتر و تولید محتوای بیشتری برای سایت میشد.
دیگر خواندن چند جلد کتاب، با چند موضوع مشخص و محدود قانعم نمیکرد، حالا عطش مطالعه هر روز در من بیشتر میشد و هر چه بیشتر و متنوعتر میخواندم حس میکردم، چقدر کم میدانم.
همین احساس کم دانستن مرا وادار میکرد بیشتر بخوانم و مطالعات متنوعی را پیگیری کنم.
محتوا همین است. دانستن و یادگرفتن و نوشتن و تولید کردن؛ و در میانهی همهی اینها چیزی که مهم و باارزش است، رشد و سرزندگی ست که تجربهاش میکنیم.
مثل همیشه عالی
ممنونم فریبای عزیزم
عالی بود بیتا جون
فدای تو مریم جان