بیش از یکسال از اولین پستی که در سایت منتشر کردم می‌گذرد. پیش‌تر شنیده بودم که کار منظم و مداوم و وبلاگ نویسی روزانه به رشد و توسعه‌ی فردی ما کمک میکند؛اما تا زمانیکه با آن درگیر نشده بودم، این موضوع را درک نمی‌کردم که چطور نوشتن روزانه می‌تواند از ما فردی متمایز بسازد.

این روزها گاهی از خودم تعجب میکنم،دیگر کمتر مسائلی مرا می‌رنجاند. از خیلی‌ها توقعی ندارم. گاهی حرفهایی می‌شنوم و لبخند می‌زنم ؛ بعد فکر میکنم ،با خودم میگویم،تا همین یکسال پیش چقدر این حرفها مرا می‌آزرد ،چقدر ساعتها و گاهی روزها فکرم درگیر این موضوعات پیش پا افتاده می‌شد. چقدر ساقه‌ی موهایم را دور انگشتانم می‌پیچاندم و فکر میکردم و گوشه‌ی لبهایم را می‌جویدم.

آن افکار پیچیده و درهم آن سردردها و بیخوابی‌ها حالا برایم پوچ و بی‌معنی شده‌اند. با خودم فکر میکنم ،اگر وبلاگ نویسی روزانه نبود، من در کجای زندگی‌ام ایستاده بودم؟!

در گروه محتواگران فعال وقتی اسامی افرادی که شب قبل مطلبی در سایت‌شان منتشر کرده اند را ثبت کرده و در گروه می‌فرستم رقابت میان افراد برقرار می‌شود. این کار باعث می‌شود،هر روز برای بروزرسانی سایت و ثبت اسمشان در لیست فعالان تلاش کنند.

چیزی که این وسط مهم است دوستی با سایت است.همین که هر روز سری به سایت می‌زنیم و دستی به سر و روی مطالب قبلی می‌کشیم،نشان از اهمیت و ارزش‌گذاری ما بر وبلاگ نویسی‌مان دارد.  عده‌ای از وبلاگ نویسی هراس دارند و عده ای فکر میکنند نوشتن در بستر سایت مسئولیت بزرگی به همراه دارد، شاید یکی از دلایلی که افراد از هر روز سر زدن به سایت‌شان و نوشتن مطلب جدید دوری می‌کنند این باشد که هنوز از نوشتن و منتشر کردن می‌ترسند،یا شاید فکر کنند این نوشته‌ها چه گره‌ای از کار دیگران باز میکند، آیا به اندازه کافی کیفیت و ارزش دارند؟

چیزی که مهم است باوری است که ما در خود به وجود می‌آوریم؛باور به اینکه ما می‌توانیم با کار مداوم به تدریج به کیفیت برسیم .

این موضوع مثال روشن ضرب المثل«کار نیکو کردن از پُر کردن است.»

 

مطلبی بیشتر:

به در و دیوار خوردن در مسیر بروزرسانی سایت 

چگونه عادت موجب شکل دهی به هویت می‌شود ؟ 

بزرگترین خوش شانسی من زمان بندی است. 

از نداشتن ایده برای نوشتن تا خودشناسی