اولین باری که در نوشتن یک متن کوتاهِ چند خطی دچار مشکل شدید و یک جا توقف کردید،کِی بود؟

شاید با خودتان فکر کردید به اندازه‌ی کافی در نوشتن مهارت ندارید.

شاید فکر کردید باید بیشتر مطالعه کنید یا از کسی کمک بگیرید.

برای من بارها پیش آمده که حس کرده‌ام باید از واژگان قدرتمندتر و تاثیرگذارتری استفاده کنم ؛ یا نوشته را به شکل دلنشین تری پیش ببرم.

راضی نبودن از نوشته‌ام را بارها تجربه کرده‌ام ،اما این مسئله باعث نشده بیخیال نوشتن شوم و رهایش کنم و یا نا امید شوم.

تجربه به من آموخته هر چه بیشتر بنویسم و هر چه عمیق‌تر بخوانم تسلط بیشتری در به کار بردن واژه‌ها خواهم داشت.

این روزها اغلب همراهِ خواندن ،رونویسی هم میکنم. رونویسی به یادگیری‌ام عمق می‌دهد

و من در این میان روی برخی واژه‌ها تأمل می‌کنم. واژه را مزه مزه می‌کنم. می نویسم و

درباره‌اش فکر می‌کنم.

همین واژه‌ها هستند که به دامنه‌ی لغاتم راه می‌گشایند و هنگام نوشتن در لابه لای

سطر‌ها جایی برای خود باز می‌‌کنند.

من فکر میکنم مطالعه‌ی سریع و گسترده نمی‌تواند به اندازه‌ی مطالعه‌ی عمیق

به گسترش دامنه‌ی واژگان کمک کند و در کنارش رونویسی نیز از روش‌های بالا بردن

دامنه‌ی واژگان است.

 

مطالب بیشتر:

نوشتن و تقویت خودآگاهی هیجانی 

نویسندگی دنیای شگفت‌انگیزی است 

یک روز ده هزار کلمه ای 

یک کلمه می تواند روز مرا تغییر دهد.