امشب ایده‌ی تازه‌ای ندارم ،بنابراین می‌خواهم از یک موضوع تکراری بنویسم.موضوع تنهایی .

وقتی صحبت از تنهایی می‌شود در ذهن اغلب مردم جنبه‌ی منفی تنهایی تداعی می‌شود.

آن تنهایی که به افسردگی و دلمُردگی ختم می‌شود.

من درباره‌ی شکل دیگر تنهایی می‌نویسم. شاید بهتر است نامش را عزلت بگذارم.

عزلت یا گوشه نشینی همان تنهایی خود خواسته است. خودت انتخاب می‌کنی که در

ساعاتی و یا روزهایی تنها باشی و در این تنهایی به یادگیری مشغول شوی. همین که

وقتت را صرف مسائلی می‌کنی که منجر به رشد شخصی،بهبود مهارت ها و توسعه‌ی فردی می‌شود،راضی و خوشحالی.

آن تنهایی ارزشمند است که مرا به هم‌نوعم نزدیک کند و کمک کند با درک و همدلی بیشتری با انسانها رفتار کنم. خود را جدا از بقیه ندانم و تنهایی باعث نشود از دیگران دور شوم.

در این مسیر گاهی موانعی سر راه آدم سبز می‌شوند، بستگی دارد چقدر به دنیایی که برای خود ساخته‌ایم وفادار باشیم و از مسیر رشد منحرف نشویم.

شاید عزلت و تنهایی بیرون زدن از صف باشد ؛بیرون زدن و راهِ خود را رفتن. شاید درکش برای خیلی‌ها راحت نباشد؛ توضیح دادن سخت است ،مخصوصا برای کسانی که تو را نمی‌فهمند!

عزلت و تنهایی خود خواسته ،لذت بردن از خوشیهای ساده‌ی زندگی‌ست؛اندیشیدن،

خلق کردن،پذیرفتن ،همدلی و درک کردن است.

 

مطالب بیشتر:

تنش‌های مسیر رشد را دوست بدار 

تو از خود دوری… 

درمانگر خود باش !