از روزی که نوشتن یک فعالیت ثابت در زندگیام شده ،تاثیر مثبت و حیرت انگیزی بر روحیاتم گذاشته است.
جملهای است از فاطمه مرنیسی،نویسندهی مراکشی ؛او گفته:
نوشتن بهتر از کشیدن پوست صورت است. نوشتن بهتر از هر کِرِم دیگری است.
اگر میخواهید جوان بمانید،بنویسید.
این جمله را که شنیدم لحظهای مکث کردم. واژه واژهاش را درک میکنم و قبولش دارم.
هر روز احساس میکنم جوانهای در من میشکفد، حس و حال یک دختر نوجوان را دارم ،دختری که پُر از شور زندگیست. مینویسد و لذتی عمیق را تجربه میکند.
دختری که خطوط ریز کنار لبهایش نمایان است اما در درون سبز و باطراوات است. الان به ذهنم رسید اگر روزهایم با نوشتن و خواندن لبریز نمیشد ،در کجای زندگی ایستاده بودم؟
احتمالا جای خوبی نبودم،شایدم هم به ظاهر لبخندی برروی لبهایم بود اما درونم پُر از اضطراب و ناآرامی بود!
نوشتن نوعی دلدادگیست. میگویند عشق آدم را جوان میکند، نوشتن هم همین خاصیت را دارد.
امروز پسرم از من پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ با لبخند و هیجان گفتم: چون یک عالمه ایده برای نوشتن در ذهنم است.
آنهایی که نمینویسند نمیتوانند این حس مرا درک کنند،احتمالا فکر میکنند آدم الکی خوشی هستم! مهم نیست. وقتی مینویسم و هر روز مطلبی تازه خَلق میکنم موجی از انرژی ،عشق و شادی را به دیگران میبخشم وآنها از این حس من انرژی میگیرند. شادی مُسری است.نوشتن مرا لبریز از عشق میکند.
مطالب بیشتر:
ثبت ديدگاه